نماز از همة عبادتها برتر
شمرده ميشود و از پيامبر اكرم(ص) و ائمهه اطهار(ع) در اهميت آن احاديث فراواني
نقل شده است. امام صادق(ع)ميفرمايند:
ما
اعلم شيئا بعد المعرفه افضل من هذه الصلوه.[1]
بعد از معرفت خداوند
عبادتي را بالاتر از نماز نميشناسم.
از نظر قرآن و احاديث
پيشوايان وعصوم(ع) مسلماني كه نماز نخواند، روز قيامت باغير مسلمانان محشور ميشود
و در صف كافران قرار ميگيرد. از اينرو سفارش شده است كه با ترك كنندة نماز
معاشرت نكنيد.
مرحوم كليني(ره) دار كتاب
كافي از عبيد بن زراره روايت ميكند كه گفت:« به خدمت امام صادق(ع) شرفياب شدم و
عرض كردم: اي فرزند رسول خدا!گناهان كبيره را براي من بيان كنيد.» امام(ع)
فرمودند:«گناهان كبيره هفت تاست: كفر ورزيدن به خداوند، كشتن انسانهاي بيگناه،
عاق والدين؛ يعني موجبات ناخشنودي پدر و مادر را فراهم كردن، رباخواري، مال يتيم را
به ناحق خوردن، از جبهة جنگ فرار كردن، به خصوص اگر موجب تضعيف جبهه شود و تعرب
بعد از هجرت؛ يعني بازگشت به آيين پيشين، بعد از تشرف به اسلام.» زراره ميگويد كه
بعد از تمام شدن سخنان امام صادق(ع) با تعجب پرسيدم:«اي فرزند رسول خدا! مال بچة
يتيم را خوردن گناهش بيشتر است يا نماز را ترك كردن؟» حضرت فرمودند:« ترك نماز
گناهش بيشتر است. نخستين گناه كفرورزيدن به خداوند است كه شامل تر كنندة نماز نيز
ميشود، زيرا كسي كه نماز را ترك كند از كافران است.»
از رسول خدا(ص) نقل شده
است كه فرمودند:
نماز ستون دين است. پس هر
كس نماز را از روي عمد ترك كند، پايهةاي دين خود را ويران ساخته است وآن كس كه
نماز را در وقت آن بهجا نياورد، داخل «ويل»
ميشود كه سرزميني در جهنم است.
چنانكه خداي تعالي در قرآن كريم فرمود.
ويل
للمصلين الذين هم عن صلاتهم ساهون.[2]
قرآن شريف ميفرمايد:
في
جنات يتسائلون، عن المجرمين مات سلككم في سقر، قالو لم نك من المصلين و لم نك نطعم
المسكين و كنا نخوض مع الخائصين.[3]
روز قيامت بهشتيان از گناهكاران سؤال ميكنند چه
چيز شما را به جهنم كشانيد؟ پاسخ ميدهند: ما از نماز گزاران نبوديم و به درويشان
طعام نميداديم و با آنانكه سخن باطل ميگفتند همآواز ميشديم.
قرآن كريم در ادامة اين
آيات ميفرمايد:
فما
تنفعهم شفاعه الشافعين.[4]
شفاعت شفاعتكنندگان
سودشان نبخشد.
امام صادق(ع) هنگام وفات،
همة خويشان و اطرافيان خود را فراخواندند، به طوريكه همه تصوركردند امام(ع) وصيت
جديدي دارند. پس از آنكه خويشان و بستگان حضرت به بالين ايشان حضر شدند، حضرت
فرمودند:
ان
شفاعتنا لا تنال مستخفا بالصلوه. [5]
به شفاعت ما اهلبيت نميرسد،
كسي كه نماز را سبك بشمارد.
مصداق سبك شمردن نماز اين
است كه انسان نماز را اول وقت و به جماعت بهجا نياورد، نماز را فداي خواستههاي
خود كند. نماز را در حاشية زندگي خود قرار دهد و زماني كه به گمان خود به كار مهمي
اشتغال دارد، نماز را ترك كند. كسي كه نماز را سبك بشمارد، مورد لطف پروردگار
قرار نميگيرد، به شفاعت اهلبيت نميرسد، دعاي او مستجاب نميشود و در عالم برزخ
و روز قيامت گرفتار ميشود. پيامبر اكرم(ص) ميفرمايند:
ليس
مني من استخف بالصلوه، لا يرد علي الحوض، لاوالله.[6]
از من نيست كسي كه نماز را
سبك بشمارد، چنين كسي در كنار حوض كوثر بر
من وارد نميشود، نه به خدا سوگند وارد نميشود.
دربارة فضيلت خواندن نماز
اول وقت، آيات و روايات فراواني وارد شده است. قرآن كريم در وصف مؤمنان ميفرمايد:
والذين
هم علي صلواتهم يحافظون.[7]
و آنانكه [اوقات] نمازهاي
خود را حفظ ميكنند.
بنابراين، يكي از ويژگيهاي
مؤمنان اين است كه نمازهاي خود را در اول وقت بهپا ميدارند و در اين مورد به شدت
مراقب هستند. امام صادق(ع) در فضيلت نماز اول وقت ميفرمايند:
فضل
الوقت الاول علي الاخير كفضل الاخره علي الدنيا.[8]
برتري اول وقت نسبت به آخر
وقت، مانند برتري آخرت نسبت به دنياست.
يكي از راويان حديث به نام
قزار نقل ميكند:« روزي امام رضا(ع) به استقبال يكي از علويان از شهر خارج شدند.
هنگام نماز فرا رسيد. آن حضرت به كنار صخرهاي آمدند و فرمودند: قزار اذان بگو!
عرض كردم: منتظر بمانيم تا دوستانمان به ما ملحق شوند. حضرت فرمودند: خداوند تو را
بيامرزد. هرگز نماز را بدون علت از اول وقت تأخير مينداز. بر تو باد كه همواره
نماز را اول وقت بخواني! پس اذان گفتم و نماز خوانديم.»[9]
حضرت امام صادق(ع)
فرمودند:: كسي كه نمازهاي واجب را اول وقت به جا آورد و شرايط آنها را بدرستي
مراعات كند، فرشتگان نماز وي را بهسوي آسمان بالا ميبرند، در حاليكه سفيد و
پاكيزه است. آن نماز به صاحب خود ميگويد: خداوند تو را حفظ كند، چنانكه مرا حفظ
كردي. مسلماني كه بدون علت نمازها را بعد از وقت آنها بهجا آورد و حدود آنها را
رعايت نميكند، نماز او در حاليكه سياه و تاريك است، به سوي او برميگردد و فرياد
ميزند، خداوند تو را ضايع كند، همانطور كه مرا ضايع كردي.»[10]
پي نوشت
ها:
[1].
الكافي، ج3، ص 264؛ بحارلانوار، ج82، ص 226.
[2]. بحارالانوار، ج 82، ص202.
[3]. قرآن، مدثر/ 40-45.
[4].قرآن، مدثر،/48.
[5]. بحارالانوار، ج 82، ص 236.
[6]. همان، ج83، ص 9.
[7]. قرآن، مؤمنون/ 9.
[8]. بحارالانوار، ج 82، ص 359.
[9]. همان، ج 83، ص 21.
[10]. المحجه البيضاء، ج 1، ص
340.